اندر دل بی وفا غم و ماتم باد
آنرا که وفا نیست ز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
در عشق توام نصیحت و پند چه سود
زهراب چشیده ام مرا قند چه سود
گویند مرا که بند بر پاش نهید
دیوانه دل است پای بر بند چه سود
تا با غم عشق تو مرا کار افتاد
بیچاره دلم در غم بسیار افتاد
بسیار فتاده بود اندر غم عشق
اما نه چنین زار که این بار افتاد
گاهی مسیر جاده به بن بست میود ...!؟
هدیه برای تو
زندگی زیباست ، اگر روح آزاد عشق و محبت اسیر زندان فراموشی دل نگردد و خزان یأس گلبوته های امید بهار جان را در وسعت انتظار زرد خویش ، مدفون نسازد
زندگی زیباست اگر عقده های زخمی بزرگ ، طپش زیستن را از قلب کوچک کبوترها نرباید و در ذهن شلوغ بیشه زار اندیشه ، مرگ نیلوفرهای وحشی نروید
زندگی زیباست اگر لب خوفناک تیرها ، خون بیدهای مجنون را در جام سبز لیلای چمن نریزد و دست بی خبر طوفان ، گل خواب را در صدف آبی باغ پرپر نکند
زندگی زیباست اگر کنار جویباران نیم خفته ، غزالهای خسته دشت از آغوش وهم و هراس بگریزند و در بال رویاهای شیرین به آن سوی حصارهای شب سفر کنند
زندگی زیباست اگر خرمن هستی جنگل در خشم آتشین تندر نسوزد و خاکستر سیاه مرگ تن پوش درختان بی پناه و محزون نگردد
زندگی زیباست اگر پری مهربان قصه ها از بستر خاطره ها برخیزد و در معصومیت و صداقت ناب کودکان همواره زنده بماند
زندگی زیباست اگر هوای نگاه تو از آه سینه سوز خاکهای افسرده بارانی شود و مسیح دستانت در کالبد دستهای مرده بذر حیات و رویش بپاشد
زندگی زیباست اگر من و تو در کشتزار قلبمان گلی بکاریم که هیچ کس را یارای چیدن آن نباشد و هیچ اشکی جز اشک شبانه عشق رخسار زیبایش را نشوید
زندگی زیباست حتی برای تو که هم آغوش رنج و حرمانی و آفتاب شادی رابه خنجر زهر آلود شب غم سپرده ای
آری زندگی
برای تو نیز زیباست زیرا روزی مهمانی عزیز در خانه دلت را خواهد زد و با حضورش زندگی را از نو به تو تقدیم خواهد کرد
مهمانی که عشق نام دارد
سلام خیلی زیبا بود موفق باشید
لبخند بهترین انتقامی که میشه از این دنیا گرفت
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زند
در راه هوشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست می رود
اول اگر چه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود
اینجا یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیریست بی نشانه که از شصت می رود
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده به بن بست می رود
من خدا را دارم ..
کوله باری بر دوش ...
سفری بی پایان...
سفری بی همراه ...
گم شدن تا ته تنهایی محض ..
سازکم با من گفت :
هر کجا لرزیدی ،
از سفر ترسیدی ،
تو بگو از ته دل :
" من خدا را دارم "
من و سازم چندیست ، که فقط با اوییم
من خدا را دارم ..
کوله باری بر دوش ...
سفری بی پایان...
سفری بی همراه ...
گم شدن تا ته تنهایی محض ..
سازکم با من گفت :
هر کجا لرزیدی ،
از سفر ترسیدی ،
تو بگو از ته دل :
" من خدا را دارم "
من و سازم چندیست ، که فقط با اوییم
بی وفائی واژه زشت و خلاف ارزشی است
سلام ازتون خوشم اومده اگه اقابل بدونین منو میتونم رفیق باحال شما باشم 09361679292
21503 بازدید
8 بازدید امروز
15 بازدید دیروز
78 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian